هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست الحان بلبل از نفس دوستان توست چون خضر دید آن لب جان بخش دلفریب گفتا که ... ادامه مطلب

بوی گل و بانگ مرغ برخاست هنگام نشاط و روز صحراست فراش خزان ورق بیفشاند نقاش صبا چمن بیاراست ما را سر باغ و ... ادامه مطلب

چه دل​ها بردی ای ساقی به ساق فتنه انگیزت دریغا بوسه چندی بر زنخدان دلاویزت خدنگ غمزه از هر سو نهان انداختن ... ادامه مطلب

ماه رویا روی خوب از من متاب بی خطا کشتن چه می​بینی صواب دوش در خوابم در آغوش آمدی وین نپندارم که بینم ... ادامه مطلب

تفاوتی نکند قدر پادشایی را که التفات کند کمترین گدایی را به جان دوست که دشمن بدین رضا ندهد که در به روی ... ادامه مطلب

چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را سروبالای کمان ابرو اگر تیر زند عاشق ... ادامه مطلب

برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را هر ساعت از ... ادامه مطلب

با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیررا جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را من که با مویی به قوت برنیایم ... ادامه مطلب

گر ماه من برافکند از رخ نقاب را برقع فروهلد به جمال آفتاب را گویی دو چشم جادوی عابدفریب او بر چشم من ... ادامه مطلب

پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را راقیمت عشق نداند قدم صدق ندارد سست ... ادامه مطلب